آینده کسبوکارها با هوش تجاری
هوش تجاری: دلیلِ برد شرکتهای بزرگ در رقابتهای تجاری!
هوش تجاری که ما آن را با نام اختصاری BI میشناسیم، به شرکتها کمک میکند تا بتوانند تصمیمات به موقع و مطمئنی بگیرند. در این مقاله، جهش آکادمی برای شما توضیح خواهد داد که این هوش چیست و چقدر میتواند به کمکتان بیاید. پس در ادامه هم همراه ما باشید.
هوش تجاری چیست؟
هوش تجاری به تکنولوژی و فرآیندی گفته میشود که به شرکتها اجازه میدهد دادههای کسبوکار خود را مرتب و منظم نموده، سپس بررسی نمایند. در نهایت دادههایی که در دست شرکت میماند، کاملا زمینهسازی و آمادهسازی میشوند.
آمادهسازی دادهها هم تجزیه و تحلیل آنها را سادهتر میسازد. این هوش شامل ابزارها و تکنیکهای متعددی میشود، که به شما کمک میکند دادههای خام را به اطلاعات معنادار و عملپذیر تبدیل نمایید.
- اما این پایانِ فرآیند بهرهگیری از هوش تجاری نیست! سیستم هوش تجاری دارای چهار بخش اصلیست:
- 1. یک انبار داده، که اطلاعات شرکت از منابع مختلف در آن جمعآوری میشود. این اطلاعات در یک جای متمرکز نگهداری میشوند و به گونهای ذخیره میشوند که همواره در دسترس باشند.
- 2. ابزارهای تجزیه و تحلیلِ کسبوکار یا تجهیزات مربوط به مدیریت داده، که در مسیرِ آنالیز داده به کمک تحلیلگران میآیند.
- 3. تجهیزات مدیریت عملیاتی کسبوکار یا BPM، که پیشرفت تجزیه و تحلیلِ دادهها را در مسیر دستیابی به اهدافِ تجاری، نظارت میکنند.
- 4. یک رابط کاربری که شامل یک داشبوردِ تعاملیست و ابزارهای گزارش، یا مدیریت داده را در اختیار کاربران قرار میدهد. به این شکل، کاربر میتواند در کمترین زمان به اطلاعات دسترسی پیدا کند.
شرکت آلمانی Statista پیشبینی میکند که تا سال 2024، حجم دادههایی که در سراسر جهان ساخته و پرداخته شدهاند، از مرز 149 زتابایت هم فراتر رود. این حجم گسترده از داده یا این "ابَر داده"، دلیلِ واضحی برای التزامِ حضور هوش تجاری در شرکتهاست. بخصوص که این هوشِ تجاری به کمک تاجران و صاحبان کسب و کار میرود، تا به این شکل بتوانند سودمندترین بازده را از رقابت خود با سایر شرکتها داشته باشند.
بسیاری از سیستمهای هوش تجاری از ابزارهای هوش مصنوعی کمکِ بسیاری میگیرند. سایر ابزارها و تجهیزات هم در مسیر تجزیه و تحلیلِ دادههای تجاری، به کمک صاحبان کمپانیها و کسبوکارها میآیند.
از هوش تجاری یا Business Intelligence در چه جاهایی استفاده کنیم؟
شرکتها میتوانند از هوش تجاری در بخشهای فروش، بازاریابی، امور مالی و عملیاتی بهره بگیرند. وظایفی شاملِ تجزیه و تحلیلهای کمّی، محاسبهی پیشرفت عملیاتیِ شرکت با اهداف تجاری، کسب بینش تجاری نسبت به مشتریان و به اشتراکگذاری دادهها به منظور شناساییِ فرصتهای جدید؛ از جمله مواردی هستند که این هوش میتواند در آن به کار آید. بگذارید در چند مثال، عملکرد این هوش را در هر یک از این بخشها توصیف کنیم.
دانشمندان و تحلیلگرانِ داده:
مهمترین افرادی هستند که بیشترین استفاده از هوش تجاری، متوجهِ آنها میشود. این تحلیلگران، با کمک از دادههای متمرکز یک شرکت، سعی میکنند تا متوجه شوند بهترین فرصتهای رشد در چه زمینههایی وجود دارد. نمونهی دیگری از عملکرد آنها را هم میتوان توصیههای استراتژیک به رهبران شرکتها دانست.
امور مالی:
وقتی دادههای مالی از طریق هوش تجاری با پروژههای عملیاتی، بازاریابی و دادههای فروش ترکیب شوند؛ میتوانند علمِ یک کسبوکار را نسبت به عملکرد خود افزایش دهند. افزایش این بینش، به شرکتها کمک میکند تا بتوانند فاکتورهای سود و زیان مالی خود را بهتر درک کنند و تصمیمات بهتری هم در این زمینه بگیرند.
بازاریابی:
در فضای دیجیتال کمپینهای متعددی وجود دارند، که بهرهگیری از هوش تجاری به بازاریابان کمک میکنند تا بتوانند کمپینهای مرکزی سودمند را برای خود شکار کنند. سیستمهای BI به بازاریابان این امکان را میدهند تا بتوانند در زمان واقعی یا ریِل-تایم، کمپینها را ردیابی کنند. البته بکارگیری این هوش در بازاریابی مزایای بسیار گستردهای دارد و نمونههای آوردهشده، تنها بخشی از آن هستند.
بخشهای فروش:
یکی از مهمترین موارد بهرهوری از هوش تجاری، به تجزیه و تحلیل دادههای فروش مربوط میشود. شاخصهای عملکرد کلیدی (KPI) یا داشبوردهای BI، دسترسیِ سریعی به تحلیلگران میدهند. این دسترسی سریع موجب میشود که تحلیلگر به سرعت به اطلاعات پیچیدهای، از جمله تجزیه و تحلیل مقدار تخفیفات، سودآوری حاصل از خرید، شاخص طول عمرِ یک مشتری و... دستیابی پیدا کنند.
بخشهای عملیاتی:
به منظور صرفهجویی در زمان و منابع، مدیران میتوانند برای تجزیه و تحلیل دادهها، به "شاخصهای زنجیرهی تامین" تکیه کنند. این شاخصها به تحلیلگران کمک میکنند تا بتوانند روشهایی که باعث پیشرفت در عملکردِ یک کسبوکار میشود را کشف کنند.
به این شکل، وقتی هوش تجاری در تمامیِ این زمینهها دست به دستِ هم دهد؛ شرکتِ مدنظر میتواند بینش عمیق تجاری نسبت به فعالیت خود پیدا کند. این کار به عملکرد و تصمیمات یک شرکت جهت میدهد و کمپانی میتواند قدمهای بعدی را محتاطانهتر، اما با قوت قلب بیشتر بردارد. بگذارید در بخش بعدی به مزایای BI بپردازیم.
مزایای BI در شرکتها!
بیشترین ارزش هوش تجاری را میتوان توانایی آن، از پشتیبانی از تصمیمات مبتنی بر دادهها دانست. BI مجموعهای از دادههای خام را تبدیل به اطلاعات پخته و مفیدی میکند، که هم به تصمیمگیریهای یک شرکت جهت میدهد، هم منجر به اقداماتی میشود که در تاثیر نهایی آن برای شرکتها سود بسیار بالایی دارد.
حال به مزایای هوش تجاری در شرکتها و سازمانها میپردازیم:
1. تجسم فکری از طریق هوش تجاری: داشبورد پیشرفته و تعاملمحورِ BI، اطلاعات و دادهها را در قالب گرافیکی به نمایش میگذارند. همین امر درکِ دادهها را (حتی اگر دادهها پیچیده باشند)، بسیار سادهتر میسازد.
2. برقراری اتصال از طریق هوش تجاری: وقتی شما به منابع مختلفی از دادهها دسترسی پیدا کنید، یک دیدِ 360 درجه از کسبوکار خود خواهید داشت. بنابراین خبری از هیچ دادهی مخفی در کسبوکار شما نخواهد بود.
3. ابزارهای همهجانبه: ابزارهایی که برای محاسبه و تجزیه و تحلیلِ دادهها استفاده میشوند، هوش تجاری را قادر میسازند تا یک همکاری همهجانبه میانِ بخشهای مختلف یک شرکت برقرار کند. به این معنا که بخش بازاریابی، مالی، فروش، عملیاتی، ارتباط با مشتریان و.... همگی با هم مرتبط خواهند شد. به این شکل، هیچ خلا و فضای خالی در میان این بخشها وجود نخواهد داشت.
4. برنامههای چندپلتفرمی و چندکاربره از طریق هوش تجاری اجرا میشوند! اپلیکیشنها و نرمافزارهای BI را حتی میتوان به فضای آنلاین و موبایلی کشید. به این شکل، اطلاعاتِ مدنظر سریعتر به کاربرانِ هدف میرسد.
5. مقیاسپذیری هوش تجاری: بسیاری از سیستمها، مقیاسپذیری کاربر را برای آمادهسازی گزارشات و تجزیه و تحلیل پیشرفتهی دادهها، فراهم میسازند. به این شکل، داشبوردِ گزارشها تنها محدود به تحلیلگران داده یا مدیران اجرایی یک سازمان نخواهد بود؛ بلکه کاربران هدف هم میتوانند به آن دسترسی پیدا کنند.
مزایای دیگر BI
اگر بخواهیم به طور خلاصه، به سایر مزایای پیادهسازی هوش تجاری در یک سازمان اشاره کنیم، میتوان به گزینههای زیر اشاره کرد:
افزایش سرعت و رقابت در سازمان؛ دستیابی به دادههای دقیق و قابلاطمینان؛ تجزیه و تحلیل عملکردهای سازمان و افزایش بینش تجاری/عملیاتی؛ تصمیمات دقیق و دادهمحور؛ افزایش بازده و تولید، رضایتِ مشتریان؛ رضایتِ کارفرما؛ ایجاد صرفهجویی در بسیاری از زمینهها (از منابع انسانی گرفته تا امور مالی)؛ سودآوری چشمگیر و شاخصهای عملکرد کلیدی و استراتژیک.
-
چگونه هوش تجاری را در شرکت خود بهبود بخشیم؟
- همانطور که گفتیم، هوش تجاری یا BI تاثیر خارقالعادهای در شرکتها دارد. برای افزایش کاربرد BI در شرکتها، میتوان اقدامات متعددی انجام داد. که در ادامه به لیستی از آن سر میزنیم.
- 1. بر روی تجهیزات تجزیه و تحلیل دادهها کار کنید. سعی کنید ترندهای بازار را برای این تجهیزات دنبال کنید و بهترین ابزارها را برای آنالیز دادهها استفاده کنید.
- 2. داشبوردهای مناسبی را برای بهبود هوش تجاری بکار برید. در این میان، شاخصهای عملکرد کلیدی، دادههای بصری و گرافیکی، شاخصهای آماری و تجزیه و تحلیلی و... به کارتان خواهند آمد.
- 3. دیتا ماینینگ یا دادهکاوی هم برای بهبود هوش تجاری در شرکتها توصیه میشود. حتما مطمئن شوید که به تحلیلگران خبره و متخصص در این زمینه دسترسی پیدا کنید. هرگز گزارشات، کارتهای امتیاز، مدلهای پیشبینیکننده و فرآیندهای آنلاینِ تجزیه و تحلیل داده را دست کم نگیرید. استخراج انتقال بار یا ETL هم میتواند ابزار مناسبی برای استخراج داده از منابع داده باشد.
مقالات مرتبط
- 120|22
هوش تجاری
120|22کاربرد هوش تجاری در کسب و کارها
هوش تجاری
120|22چگونه میتوان متخصص هوش تجاری شد؟